آقای رعد

آقای رعد

روزنوشت هایی برای تمرین نویسندگی و عادت به آن
آقای رعد

آقای رعد

روزنوشت هایی برای تمرین نویسندگی و عادت به آن

حتی من هم فهمیدم

من از علاقه مندان به فوتبال و فوتسال هستم؛ وقتی اول دبستان بودم، اصلا بازیم خوب نبود و حتی قوانین ساده را هم درست درک نمی کردم. مثلا این که چرا اوت با دست انداخته می شود و کرنر با پا زده می شود را قاطی می کردم  من را بازی می دادند فقط به این دلیل که یار کافی وجود نداشت، یعنی کاملا از سر اکراه. قدرت حمل توپ و مهارت شوت زنی که نداشتم، پس من را جلو نمی گذاشتند. از توپ هم می ترسیدم و موقع شوت زدن حریف، سر و بدنم را می چرخاندم، پس به درد دروازه هم نمی خوردم؛ بنابراین مجبور بودند من را در دفاع قرار دهند و خودشان را به دست سرنوشت بسپارند  خیلی خراب کاری می کردم ولی نمی توانستند من را کتک بزنند چون جثه ای به نسبت بزرگ داشتم و زورشان نمی رسید، فقط به ناسزا گفتن بسنده می کردند ... به همین منوال گذشت تا پایان سوم دبستان و من به یکباره شکوفا شدم و چنان تغییری کردم که بعدها برای هر کس تعریف می کردم که من در گذشته چه وضعیت اسف باری داشتم، هیچکس باور نمی کرد ...

به خاطر همین در طول زندگی خیلی به استعداد اعتقاد ندارم، به نظرم انگیزه و آموزش مناسب خیلی بیشتر تعیین کننده است به علاوه چاشنی تمرین و ممارست شخصی. فیلم و کلیپ فوتبال از هر طریقی تهیه می کردم و شیوه بازیکنان مورد علاقه ام را پیگیری و تقلید می کردم و چون به کتاب هم تمایل داشتم، حتی کتاب هم می خواندم و سطح بازی و درکم خیلی بیشتر از هم سن و سالانم شد ... به دلایلی ادامه ندادم و فکر کنم هرگز نمی توانم بفهمم ایا درست بود یا خیر؟

اینها را به این دلیل ذکر کردم تا بگویم که حداقل با اصول اولیه فوتبال آشنا هستم؛ وقتی یک نیمه ی کامل ما از بازی مستقیم و ارسال توپ های بلند استفاده کردیم و نتیجه نگرفتیم باید سیستم را از تکیه بر بازیکنان بلند قد و بازی هوایی به بازی روی زمین و با استفاده از بازیکنان سریع و ریزنقش تغییر می دادیم. این موضوع را حتی من که مخاطب آماتور فوتبال هستم فهمیدم به عبارتی تعویض هایی که انجام شد در راستای همان استراتژی اولیه (ضربه سر زدن بازیکنان قد بلند) که جواب نداده بود، رخ داد و در نهایت نشد که موفق بشویم.

بازیکنان خوبی داشتیم که سال ها در کنار هم بازی کرده بودند و هماهنگ بودند، 4 سال دیگر بیشتر این ها بازنشسته و یا پا به سن گذاشته اند و تقریباً دیگر شانسی برای درخشش ندارند؛ متاسفانه نسل خوب ما در فوتبال به نتیجه نرسید و احتمالاً تا سال های طولانی تیمی به این قدرت و پتانسیل نخواهیم داشت.

من به دلیل فساد و رانت بسیار زیاد و همچنین تبعیض به نفع رشته ی فوتبال (نسبت به رشته های دیگر حمایت و تزریق مالی بیشتری دارد) معمولاً علاقه ای به فوتبال داخلی و ملی نشان نمی دادم ولی دوست داشتم که این تیم حداقل به خاطر پتانسیل و بازیکنان خوبش موفقیتی کسب می کرد.

الان یک حس دلشوره ی بدی دارم، البته علت های دیگری هم دارد


حیف  که نشد

علیه آمار

سلام و عرض ادب

تنبل و کم کار شدم، هر چیزی بگویید حق دارید 

بازی ایران و ژاپن را از منزل دوستی تماشا کردم که اصلاً اهل فوتبال نیست. او روی مبل نشست، دراز کشید، خوابید! و گهگاهی با بلند شدن صدای گزارشگر بازی، محمدرضا احمدی، یک چشمش را باز کرد و نگاهی انداخت؛ خواهر زاده ی 6 ساله ی او اما، بسیار علاقه مند و در مقایسه با شش سالگی اینجانب خیلی بیشتر از فوتبال سر در می آورد.

بعد از بازی ایران و سوریه در مرحله ی قبلی مسابقات، سایت ورزش 3 مطلبی کوتاه ولی بسیار تأمل برانگیز درباره تقابل های قبلی ایران و ژاپن منتشر کرد. آماری که روی کاغذ شانس ما برای صعود را بسیار کم رنگ می کرد :

1. در مقابل سوریه بسیار موقعیت هدر دادیم

2. در مقابل سوریه که تیم ضعیف تری بود، خوب بازی نکردیم.

3. مهم ترین بازیکن تیم با خطایی ناشیانه از مسابقه ی بعدی (ژاپن) محروم شد.

4. ما به زور و فشار بالای فیزیکی و روانی 120 دقیقه مبارزه کردیم و نسبت به ژاپن خسته تر به مسابقه رسیدیم.

5. زمان ما برای تمرین، آنالیز و ریکاوری یک روز کمتر از ژاپن بود.

6. ژاپن 4 بار سابقه قهرمانی آسیا را داشت (رکورد دار از این حیث)

7. در طی چهار مسابقه قبلی در برابر این تیم، در قالب این مسابقات، ما 2 تساوی و 2 باخت کسب کردیم!

8. در طی این 4 مسابقه قبلی، ما هرگز نتوانستیم گلی به ژاپن بزنیم!؟


خب با این دلایل هر عقل سالمی شانس بسیار پایینی برای تیم ما قائل خواهد بود، اما با اینکه ابتدا یک گل هم دریافت کردیم به بازی برگشتیم و در نیمه ی دوم انصافا نمایشی عالی و برتر هم ارائه دادیم و مزد بازی خوب را هم گرفتیم ...


گاهی اوقات اتفاقات طوری رقم می خورند که کمتر کسی انتظار آن را دارد؛ این شانس است؟ تقدیر است؟ خواست خداست یا چی؟

نظر شما چیست؟

21) چهارتا خوردیم ...

چهارتا خوردیم و چهارتا هم نخوردیم. یعنی اگر دروازه بان رشید و آقای رئال نبود الان نتیجه چیز دیگری بود! دفاع کاملاً از هم گسیخته و پر اشتباه. خط هافبک به منزله ی کمر تیم است، از همان ابتدا وا داده بود. مودریچ و کروس را هر چقدر در ستایش توانایی هایشان قلم بفرسایی بازهم جا دارد که تعریف کنی، ولی نه در بازی دیشب. توپ لو دادن های نزدیک محوطه ی جریمه دیگر قابل اغماض نیست. حاج کریم که اصلاً در جریان بازی نبود و یکی دوتا توپ هم بیشتر بهش نرسید.

خلاصه که تمام آمار و ارقام نشان دهنده ی بازی بسیار بد از جانب تیم رئال مادرید است که به حق تا این مرحله رسید اما حقش نبود که دوباره به فینال برسد. خدای فوتبال شانسی دیگر به پپ گواردیولا داد و این بشر هم روی هوا زد. نوش جانت، حقت بود.

20) انگشتر فیروزه، الهی که بسوزه ...

امشب بازی برگشت رئال و سیتی است. بازی رفت در مادرید یک بر یک مساوی شد؛ مسلماً شانس سیتی بیشتر از رئال است. نتایج نظرسنجی سایت ورزش 3 تا لحظه ای که من چک کردم 55 به 45 به نفع سیتی بود. این دو تیم سال گذشته هم دقیقاً در همین مرحله با هم بازی کردند. رئال به صورت کاملاً معجزه آسا و حماسی صعود کرد. گزارش عربی بازی برگشت این دو تیم بسیار جذاب و شنیدنی است. خصوصاً جایی که گزارشگر از عبارت : اسطوره یا مادرید! استفاده کرد :)

من هم مثل خیلی های دیگر اعتقاد دارم جنبه های زیادی از زندگی با فوتبال قابل توجیه است. هفته ی گذشته که دو تا پست برای مسابقه ی مرحله ی رفت منتشر کردم، وبلاگ نویس یخ زده یک کتاب معرفی کرد به نام تفکر نامطمئن، که توسط قهرمان پوکر جهان نوشته شده. خیلی معتقد هستند که زندگی به پوکر شبیه تر است تا هر بازی دیگری. من پوکر بلد نیستم اما داخل یک کتاب دیگر، که اتفاقاً آن هم توسط یکی از اهالی همین جا معرفی شد، این نظریه تایید شده است.

اما حالا خدای فوتبال، یکبار دیگر این فرصت را به سیتی داده تا به آنچه که نرسیده برسد. این فرصت را قبلاً هم اتلتیکو مادرید به دست آورد ولی نتوانست استفاده کند. گویا زندگی همیشه یک شانس دیگر به ما می دهد. به عنوان یک طرفدار رئال، امیدوارم یک معجزه ی دیگر ببینم ...

10) بازی دیشب

بازی رئال و سیتی در حالی یک بر یک به پایان رسید که احتمال صعود برای تیم محبوب من (رئال) کاهش پیدا کرده است. سیتی امسال تیمی بس منسجم و روان است؛ با اینکه رئال خوب بازی کرد و فشار اول بازی را به خوبی مدیریت کرد و در ادامه موفق شد گل اول را نیز به ثمر برساند، اما در حدود دقیقه ی 67 گل تساوی را دریافت کرد. تلاش ها در ادامه نتیجه ای نداد و حالا سیتی، با کسب تساوی در خانه ی حریف بازی برگشت را در ورزشگاه خود برگزار خواهد کرد.

کار رئال سخت است و آمار دوره های گذشته علیه رئال !

9) بازی امشب

خب نمی دانم اهالی اینجا چقدر فوتبالی هستند. من خودم خیلی علاقه مند به بازی کردن فوتبال هستم تا نگاه کردن. البته فرصت زیادی ندارم مثل دوران کودکی و نوجوانی، به همین علت فقط بازی های خیلی مهم تیم مورد علاقه ام را دنبال می کنم. امشب بازی رئال مادرید و منچستر سیتی هست. من طرفدار رئال هستم؛ اما از از آن طرفداران دو آتیشه نیستم. دلم می خواهد برنده بشوند، ولی اگر بد بازی کنند و ببازند، حقیقت را می پذیرم.

وقتی خوب بازی نکردی طبیعتاً شایسته بردن هم نیستی. اگر خوب بازی نکردی ولی باز هم بردی، خب برای تو خوش شانسی و برای بقیه بی عدالتی است! کلا مثل اینکه در زندگی خارج از فوتبال هم همین است ... نظر شما چیست؟