آقای رعد

حالا که همه نویسنده شدن منم بازی!

آقای رعد

حالا که همه نویسنده شدن منم بازی!

سندرم خودمقدس پنداری

بعضی از آدم هایی که دنیا آنها را نسبت به دیگران برتری و تفوق می دهد دچار خطای محاسباتی می شوند (چقدر این چند وقت این کلمه رو از جاهای مختلف شنیدم)؛ عده ای از اینها مثل پادشاهان گذشته و حال این توهم را دارند که از فره ایزدی برخوردار هستند. دسته ی دیگر فکر می کنند که به دلیل لیاقت و شایستگی خودشان چنین جایگاهی پیدا کرده اند. البته شاید دسته های دیگری هم باشد که فعلاً چیزی درباره ی آنها به ذهن من خطور نمی کند.

آن دسته که فکر می کنند رسیدنشان به پُست و مقام ناشی از دید لطف خداوند و کائنات و این دست چیزهاست دچار سندرم خود مقدس پنداری هستند؛ این افراد ممکن است در رأس یک دولت باشند، یا یک مدیر جزء باشند یا مثلاً سرپرست یک خانواده. تفاوتی نیست همگی یکسان اند فقط دایره ی اثرشان متفاوت است. خود مقدس پندار که افسار دولت را در دست دارد اثر اعمال و کردارش ضرب در کل جامعه می شود و آن سرپرست خانواده در چهار پنج نفر زن و بچه ... خود مقدس پنداری ارتباط مستقیمی با جهالت و عدم پذیرفتن اشتباه دارد. یعنی اسلوب فکری خودمقدس پندار هر چیزی که بویی از ناتوانی یا خطای این شخص بدهد را در نطفه خفه می کند. چرا؟

خود مقدس پندار تصور می کند که توسط خداوند انتخاب شده در نتیجه حتماً اعمال و رفتارش در اعلا درجه کیفیت است و در قله ی عقل و شعور انسانیت ایستاده و به عبارتی خدا به این بشر چیزی اعطا کرده که بقیه مخلوقاتش را از آن بی بهره ساخته و محروم! پس اعتراض به خود مقدس پندار یا گرفتن مچ او یا آشکار کردن اشتباه او بسیار خطرناک است  چون آن شخص انتقاد پذیر نیست، چون اصلاً نمی تواند تصور کند و احتمال بدهد که ممکن است مرتکب اشتباه هم بشود، زیرا که ارتکاب اشتباه و سر زدن خطا در تناقض با قداست و معصومیت اوست. او کامل و بهترین است و تمام کارهای او درست؛ این بقیه هستند که نمی فهمند و درک نمی کنند یا به او و جایگاهش حسادت می ورزند و به پاکی و لطف خدادادی که نصیب او شده رشک می برند.

لذا هرگز زیر بار پذیرفتن خطا و اشتباه نمی رود چه برسد به این که بخواهد اعتراف کند که خطا کرده است. چون اعتراف به خطا یعنی اعتراف به عدم معصومیت که از نظر ایشان لازمه ی قدرت و مدیریت و سرپرستی است و حال که آشکار شده معصوم نیست کل آن برج و بارو که در خیال خود ساخته دود می شود و به هوا می رود و زین سبب لو می رود که لایق جایگاه نیست!

ای کاش بپذیریم که مسئولیت داشتن الزاماً ارتباط مستقیمی با لیاقت یا تأیید الهی ندارد، بلکه باری است که باید به دوش یک نفر کشیده شود. کشیدن این بار فخر و مباهات ندارد و این دلیل برتری ما بر دیگران که مرئوس و زیردست ما شدند نیست. این فقط بازی زمانه است که چند صباحی قدرتی فانی را در اختیار ما قرار می دهد تا ذات ما را بسنجد و بر خودمان و همگان آشکار کند که آیا پوچ و توخالی هستیم یا از درون پُر و خردمند.

مکن تیکه بر ملک دنیا و پُشت

که بسیار چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

بعضی از مسئولین و مدیران غربی وقتی خطایی می کنند نه تنها اعتراف می کنند بلکه مقام خود را وا می نهند تا شخصی لایق تر عهده دار مسئولیت شود. پیامبر  مسلمانان 40 سال تمرین و ممارست و خودسازی کرد تا به آن مقام نائل آمد و خود را مصون از خطا هم نمی دانست و بسیار هم فروتن بود، با این حال وضعیت  امروز چنین است، حال تصور کنید اگر ایشان به مانند مسیح در گهواره سخن می گفت امروز اوضاع ما چگونه بود!؟

کار پاکان قیاس از خود مگیر

گرچه باشد در نبشتن شیر، شیر

نظرات 1 + ارسال نظر
گیل‌پیشی سه‌شنبه 18 دی 1403 ساعت 21:02 http://Www.temmuz.blogsky.com

واقعا تقدس‌گرایی بلای خانمان‌سوزی هست.
به نظرم حتی علت بسیاری از وسواس‌ها و مشکلات روانی این تقدس‌گرایی هست.
باعث رکود جوامع و جمود فکریه.

اصلاً مثل یه جور مُد است، یه نسلی کلاً این شکلی هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد