آقای رعد

آقای رعد

روزنوشت هایی برای تمرین نویسندگی و عادت به آن
آقای رعد

آقای رعد

روزنوشت هایی برای تمرین نویسندگی و عادت به آن

چیزهایی که میبینم!

اول یک دست قشنگ برای من بزنید که در روز اول اردیبهشت ماه، آمدم و انگشتانم را رنجه داشتم تا برای خالی نبودن عریضه هم که شده سیاهه ای نوشته و تقویم ساحت نگاه شما کنم ... تشویق، تشویق، بلندتر 


رئال مادرید - سیتی

بازی برگشت تیم اسپانیایی مورد علاقه ی من در مقابل غول انگلیسی در وقت های معمول مساوی شد؛ یوفا، قانون گل زده بیشتر در خانه ی حریف را برداشته و به همین دلیل رئال که در زمین خودش به تساوی 3 بر 3 رضایت داده بود، با اینکه در زمین حریف (ورزشگاه اتحاد!) 1 بر 1 شد، نباخت و وارد 120 دقیقه شد.

من قبلاً خیلی فوتبالی بودم، البته آن زمان هم بیش از اینکه نگاه کنم، بازی می کردم. ولی دیگر اخیراً به دلیل کهولت سن و مشغله های طاقت فرسای زندگی مجردی و بار مسئولیت سنگینی که کمرم را تا کرده، قید همان نگاه کردن را هم زده ام. از دقیقه 52 تلویزیون را روشن کردم، با توجه به قدرت تیم جناب گواردیولا انتظار نداشتم رئال من 1 بر 0 جلو باشد! ولی خب بودش دیگر!! تا دقیقه 80 نگاه کردم، ساعت نزدیک 12 بود و رئال هم گل مساوی را خورد و هم رفتم لالا 

فردا صبح اخبار را از طریق پایگاه ورزش 3 دنبال کردم و در کمال ناباوری رئال در ضربات پنالتی که اتفاقا اولینش را توسط با تجربه ترین و مطمئن ترین بازیکنش از دست داده بود، پیروز میدان شده بود.


سریال شوگون (یا شوگان)

یکی از بازیگران این سریال، یعنی ارباب توراناگا، قبلاً در فیلم سینمایی " آخرین سامورایی " هم بازی کرده بود. به نظر من که سریال قشنگ و خوش ساختی هست. امتیازش هم 9.1 است. داستان درباره ی یک دریانورد انگلیسی است که به دنبال پیدا کردن محل های تجارتی جدید و رقابت کردن با پرتغالی ها، وارد ژاپن و ناخواسته هم وارد منازعات سیاسی دربار امپراطوری می شود. یک امپراطور مقتدر به نام تایکو از دنیا رفته، فرزند پسر ایشان بسیار کم سن و سال و طفلی خردسال است. شورای حکومت متشکل از 5 فرد قدرتمند به دنبال سهم خواهی بیشتر و منافع شخصی خودشان هستند و گزینه ی اصلی که باید حذف بشود همین ارباب توراناگا است. تا این لحظه 9 قسمت آمده و در فضای نت موجود است. کلاً هم قرار است 10 قسمت باشد، متاسفانه! در آخر قسمت 9 نشان داده شد که ماریکو ساما کشته شد  چرا آخر! من که باور نمی کنم ... نوموخوام 

دختر به این خوبی، با وجنات با کمالات ... از خانواده عالی رتبه، کدبانو، مسلط به فنون رزمی، مسلط به زبان خارجی حتی، خیلی وفادار، صبور و تُو دار و صد البته باهوش و سیاس قابل، بهتر از خیلی از مردها، به قول رامین : سیبیل ها ! شما بودید روی این سرکار خانم کراش نمی زدید؟ اصلاً دارم به این نتیجه می رسم که شاید از نوادگان شاعران پارسی گوی ایران هستم، چون آنها هم خیلی به زیبا رویان شرقی ارادت داشتند گویا 


خلاصه که اگر ماریکو ساما از دنیا رفته، باید گفت که : گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است!