آقای رعد

آقای رعد

حالا که همه نویسنده شدن منم بازی!
آقای رعد

آقای رعد

حالا که همه نویسنده شدن منم بازی!

13) غلبه بر اهمال کاری

خب در ادامه ی دو پُست قبلی، انتظار می رود با شناسایی عوامل حواس پرتی، گوش نکردن به وسوسه ها و پاکسازی های دوره ای در قالب برنامه سم زدایی مشکل حل بشود؛ با این حال نگارنده یکسری پیشنهاد دیگر هم دارد:

1. مدیتیشن، 2. حرکات کششی، 3. تمرین ذهن آگاهی، 4. پیاده روی متفکرانه، 5. داشتن برنامه ریزی مشخص و غرق کردن خود در آن


اگر دو تا پُست قبلی را نخواندید (حوصله نداشتید یا طولانی بود یا هر چی ...) کل مطالبش آموخته های من از کتاب سم زدایی دوپامین بود. این که چطوری بر وسوسه ها و عوامل حواس پرتی می شود غلبه کرد موضوع اصلی کتاب است.

حالا سوال من این است : شما هم در طول روز وسوسه می شوید بخش نظرات وبلاگتان را چک کنید ببینید کسی کامنت گذاشته یا فقط من معتاد شدم؟

12) سم زدایی دوپامین

حالا من که دچار اهمال کاری هستم و جلوی بعضی محرک ها اصلاً دست و پایم شل می شود و آنها مثل یک جادوگر فریبنده هوش و حواس من را می دزدند، چه کار می توانم بکنم؟ تبریک می گویم پاسخ بسیار ساده است : هیچ کار ! شوخی بود ... :))

کتاب چند تا راه حل ارائه کرده است؛ اول اینکه گول شیطون که رفته توی جلدتون رو نخورید؛

شیطون: عیبی نداره زودی برمیگردی سر کارت، چیزی نمی شه ...

من : راست میگی؟ خب پس بریم 

شیطون : حالا هنوز خیلی وقت داری، کو تا (امتحان، مهلت پایان پروژه و ... )

من : آره بابا، فردا، عقب موندگی امروز رو جبران میکنم

شیطون: هیجان خوده لذت پسر، برو تو کارش ...

من: ایولا ...

شیطون: اگر الان فلانی بهت پیام داده باشه چی؟ خوب نیست منتظرش بذاری

من: آره اگر دیر سین کنم بد میشه ...


تمامی این گزاره های بیان شده جملگی پوچ و مهمل بوده و گزافی بیش نیست. حقیقت این است که پس از، از دست دادن تمرکز، باز یافتن ریتم قبلی سخت است. چگونه می توان از فردای خود مطمئن بود؟ هیجان مساوی لذت و رضایتمندی نیست! ترس از دست دادن در اکثر موارد موضوعیت ندارد. پس قدم اول آشنایی با انواع و اقسام بهانه های شخصی و جدال درونی ماست که در هنگام بروز این محرک ها، فرصت ظهور می یابند. قدم دوم حفظ آرامش و به تعویق انداختن پاسخ دادن به محرک است. در این لحظه باید زاویه دید عقل خود را به دوربین دید پرنده ارتقا دهیم و از بالا و کل نگرانه به این جدال نگاه کنیم؛ فکر کردن به اهداف بلند مدت باعث می شود جبهه عقل تقویت شده و از میزان میل به پاسخ کاسته شود. سومین قدم معرفی پروژه ای تحت عنوان سم زدایی دوپامین است. که سه نوع دارد. نوع سخت آن سم زدایی کاملِ 48 ساعته است! یعنی به مدت 48 ساعتِ کامل تمام محرک ها تعطیل! یعنی مخدر پَر، الکل پَر، اخبار پَر، اینترنت و مجازی پَر، گیم و فیلم و کلیپ اینستا و یوتیوب پَر، ولی وبلاگ نَپَر :))

نوع دوم سم زدایی 24 ساعته است، که نسبت به قبلی فقط زمان اجرای آن کوتاه تر شده و به همان شدت سختگیرانه و جان کاه است، اما مثل اینکه اثرش کم تر است. نوع سوم سم زدایی جزئی است، به این معنی که تمرکز فقط روی حذف اصلی ترین عامل حواس پرتی است.

نویسنده توصیه می کند حتماً لیستی از عوامل حواس پرتی تهیه کنید و دسترسی به آن عوامل را بسیار سخت کنید. به عبارتی ازیک ویژگی بد علیه ویژگی بد دیگری استفاده کنید. یعنی از تنبلی علیه وسوسه بهره ببرید. مثلاً کنسول بازی را برمی دارم و مرتب داخل یک جعبه می چینم. بعد لباس می پوشم چون ما ساکن یک آپارتمان 4 طبقه هستیم. از طبقه سوم هلک هلک راه می افتم تا انباری واقع در طبقه منهای یک. حالا باید دو تا قفل آویز را باز کنم و جعبه را داخل قفسه ها بگذارم و دوباره تمام این مسیر را برعکس طی کنم! مسلماً دفعه بعد که وسوسه می شوم که یک دستِ کوتاه گیم بزنم، حوصله ام نمی کشد تا فرسنگ ها را گز کرده و کنسول را بازگردانم (عمراً بشمار سه میرم میارم !! ) این راه حل اسمش بود افزایش اصطکاک.

11) تله ی دوپامین !

واقعاً با وضعیت فعلی مخارج زندگی،کتاب های الکترونیک به علت اینکه اغلب هزینه ی کمتری نسبت به کتاب های چاپی دارند، خیلی خوشحال کننده هستند؛ البته اولویت من، امانت گرفتن کتاب از کتابخانه عمومی شهر است اما تعداد نسخه های موجود از کتاب های معروف در این کتابخانه کم است. در نتیجه برای امانت گرفتن این قبیل کتاب ها رقابت خیلی بالاست. اگر کتابی را نتوانم از کتابخانه امانت بگیرم، در نرم افزارهای کتابخوان به دنبال نسخه ی الکترونیک آنها می گردم و اگر مقرون به صرفه باشد، تهیه می کنم.

چند وقت پیش یک کتاب صوتی از کوتاه، از نرم افزار طاقچه دانلود کردم. بالاخره امروز عصر فرصت شد تا گوش کنم ببینم چی می گوید؟ الان که دارم این یادداشت را تایپ می کنم تازه این کتاب را تمام کردم و قصد دارم آموخته هایم را با شما به اشتراک بگذارم ...

دوپامین یک انتقال دهنده ی عصبی است و هورمون نیست. این ماده در پاسخ به یک محرک آزاد می شود و کاری می کند تا میل شخص نسبت به انجام دادن یک کاری که احتمالاً با یک پاداش همراه است، افزایش پیدا کند. به عبارت دیگر، مشوق عمل است! این کتاب درباره ی اهمال کاری و شیوه ی مقابله با آن است. مثلاً من در حال انجام دادن یک کار مهم هستم ولی  موبایلم دائم به من چشمک می زند که بیا یه نگاه بنداز، بعد زودی برگرد سر کارت! چک کردن گوشی یک محرک است. در پاسخ به این محرک دوپامین آزاد می شود و من میل شدیدی به ور رفتن با گوشی ایجاد می کند. به این می گویند تله ی دوپامینی!

حالا اگر من به این محرک پاسخ بدهم، یعنی برم یک نگاهی به گوشیم بندازم، مکانیزم خود تقویت کننده ای (لامصب) باعث می شود دفعه ی بعدی میل شدیدتر و مدت زمان بیشتری را طلب کنم؛ که این گویا اعتیاد یا حداقل نوعی از اعتیاد است. عاقبت بد این رفتار، این است که بعد از مدتی، پیروی کردن از برنامه ها یا انجام دادن کارهایی که به نظم یا تمرکز احتیاج دارند، سخت و سخت تر می شود. پس در طولانی مدت، تعداد زیادی از کارها تلنبار می شوند و خیلی از اهداف محقق نمی شوند. چون من دچار اهمال کاری هستم.